یاشاسین آذربایجان

یاشاسین آنا یوردوم

شهرهای شگفت انگیز ترکان باستان شرقی

0 گؤروش
یازار:‌ حسین

Doğu TÜRKlərin Eski ilginc şehirlər

شهرهای شگفت انگیز ترکان باستان شرقی

آثار تاریخی ترکان شرقی

ترکان به دلیل داشتن وسعت مکانی محل زندگی و داشتن تاریخ کهن دارای تمدن هایی در سراسر جهان بودند.
در این مقاله فقط به بررسی شهرهای شگفت انگیز اجداد ترکان باستان در شرق دریای خزر پرداخته شده است.
در بین ترکان غرب و ترکان باستان اروپا نیز شهرهای باستانی بسیاری موجود است.
در اروپا می توان به شهر شگفت انگیز اتروسک ها در قله ی کوه اشاره کرد.

به علاوه به پایتخت ترکان هون به فرماندهی اتیلای کبیر و پایتخت ترکان خزر در غرب دریای خزر و به پایتخت ترکان آوار در قلب اروپا اشاره کرد.

در ایران از شهرهای شگفت انگیز پروترکان میتوان به کندوان و حیله ور در نزدیکی تبریز به شهر حسنلو سولدوز-نقده- به شهر دوراونتاش پروترکهای ایلامی-ائلام- و به شهرهای پروترک های سومری مثل اوروک اشاره کرد.
در این میان به تمدن های نیمه پروترک مثل مایا ها و ازتک ها در قاره امریکا  نیز اشاره کرد.


Türk piramitleri
اهرام ترکان باستان با قدمت 6000 ساله
دهها هرم باستانی در ترکستان شرقی(اویغورستان) و غرب چین

http://s5.picofile.com/file/8115554826/00turk_pramitleri.jpg


ARKAİM
5000 YILLIK TÜRK ŞEHRİ
شهر 5000 ساله ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8115554842/01arkaim_turk_shehiri.jpg

KOİ KRYLGAN KALA
شهر باستانی ترکان با تاریخ 3 تا 5 هزار ساله

http://s5.picofile.com/file/8115554868/02koi_krylgan_turk_shehiri01.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115554884/02koi_krylgan_turk_shehiri02.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115554892/02koi_krylgan_turk_shehiri03.jpg


XANADU
ANTİK TÜRK ŞEHRİ
شهر مجسمه های ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8115555018/03XANADU_turk_2.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115554984/03XANADU_turk.jpg


POR - BAJİN
TUVA'DAKİ MOYUN ÇUR KAĞAN'IN YAZLIK SARAYI
شهر دریایی ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8115555068/04POR_BAJIN_turk.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555276/04POR_BAJIN_TURK_2.jpg



Turfan
شهر 3000 ساله تورفان و سیستم آبی ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8115555326/05turfan_turk.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555342/05turfan_turk2.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555384/05turfan_turk3.jpg


Khara khota
شهر باستانی خاراخوتا (قارا خوتا) با تاریخ چند هزار ساله

http://s5.picofile.com/file/8115555400/06khara_khota_turk.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555468/06khara_khota_turk2.jpg

Tun-Huang
شهر نقاشی های ترکان باستان

http://s5.picofile.com/file/8115555476/07tun_huang_turk.jpg



idikut
شهر نقاشی های باستانی ترکان

http://s5.picofile.com/file/8115555484/08idikut_turk.jpg


غیر از این شهرهای باستانی چند هزار ساله می توان به شهر ها و اثار تاریخی دیگر ترکان شرقی نیز اشاره کرد.

تاج محل هندوستان
بنا شده توسط جهانشاه
پادشاه سلسله ترک زبان گورکانی (بابوریان)

http://s5.picofile.com/file/8115555500/09TajMahalbyAmalMongia.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555518/09tajx_mehel_babur.jpg


آثار تاریخی شهر خوارزم (خیوه)ازبکستان
یادگار خوارزمشاهیان و ترکان ازبکستان

http://s5.picofile.com/file/8115555534/10Khiva_Map_turk.gif

http://s5.picofile.com/file/8115555584/10Khivamduvar.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555592/10khivaturkyapitlari.jpg

آثار تاریخی شهرهای سمرقند و بخارا و مزار شریف
یادگار ترکان تیموری و شاهرخ

http://s5.picofile.com/file/8115555718/11Mazar_e_sharif_turk_teymur.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555618/11uza_samarkand.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555634/11Uzbekistan_Bukhara.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115555668/11uzbekistanbukhara.jpg


آثار تاریخی شهر کاشغر
یادگار ترکان قاراخانی
http://s5.picofile.com/file/8115555684/12Kashgar.jpg

آردینی اوخو
پنجشنبه 25 دی 1393
بؤلوملر :

ادبیات حماسی ترکان

0 گؤروش
یازار:‌ حسین

Türklerin Destanları ve Masalları

ادبیات حماسی ترکان

حماسه های ترکان برترین حماسه های جهان



ترکان به دلیل گستردگی سرزمین ها و تاریخ دراز و غیرت ها و دلاوری ها ، صاحب ادبیات حماسه ای بسیار غنی هستند ؛ بطوری که به جرات می توان ادبیات حماسی ترکی را غنی ترین نوع ادبیات جهان دانست.حماسه عظیم ماناس برای اثبات این ادعا کافیست.


مجسمه ماناس در قرقیزستان


به غیر از حماسه های اقوام پروترک (مثل حماسه گیل گمیش سومری و حماسه گرگ خاکستری ترکان اتروسک) قدیمی ترین نمونه های باقی مانده از حماسه های ترکی مربوط به حماسه های ترکان سکایی می باشد.حماسه های شو şu destani و حماسه آلپ ار تونقا از حماسه های سکائیان می باشد.


مجسمه گیل گمیش سومری



مجسمه گرگ اتروسکی


حماسه شو مربوط به مقاومت پادشاه سکاییان در مقابل هجوم اسکندر می باشد و حماسه آلپ ار تونقا همان حماسه افراسیاب مطرح شده در شاهنامه فردوسی به عنوان شاه کوشانی فرمانروای توران است.


آلپ ار تونقا


سرودن اولین نمونه اشعار حماسی ترکی در زمان  هونهای ترک بوده است و بدین ترتیب باید پذیرفت که ترکها حدود پانزده ـ شانزده سده صاحب نوعى شعر حماسى بوده اند و گواه آن گزارش پریسکوس، ملازم سفیر روم شرقى در روزگار آتیلاست. به گفته او، در ضیافتى دو تن غیررومى مدایح اغراق آمیزى در ستایش پیروزیها و جنگاوریهاى آتیلا خوانده و او را تمجید کرده بودند (رجوع کنید به مولروس، ج 4، گ 92پ).


مجسمه ی آتیلای کبیر در ترکیه
پادشاه مقتدر سلسله ترک هون



مته خان بنیانگذار سلسله هون


روایت شفاهى حماسه، یعنى نقالى آن، در گویشهاى ترکى دامنهاى گسترده دارد؛ از روایات قبایل نواحى آلتایى (شیفنر، راتلف، اولاگاشف) تا روایت حماسه کامل از زبان نقالان نام آورى چون ساغمباى و سایاقباى (راویان ماناس/ مَناس، حماسه قرقیزى) و یولداش ـ اوغلى (راوى آلپامش، حماسه ازبکى).



سیر تکامل حماسه در آسیاى میانه، از شرح پهلوانیهاى دلاوران شَمَنى  ــکه بر بال عقابها سوار مىشدندــ آغاز میشود و به پهلوانانى میرسد که از آن سوى استپها بر فرمانروایان مقتدر میتاختند، و به این ترتیب رام کردن مرکبى بادپا به نام اسب، که آرزوى بزرگشان بود، به حقیقت میپیوست.



در دیوان لغات الترک محمود کاشغرى ]متوفى اواخر قرن پنجم[، بخشى از شعر حماسى ترکى آورده شده که از نوع سوکواره بر پهلوانان یا مدیحه یا خودستایى است و در قالب وزنى a+a، (قافیه) a+x، b+b، b+x ]یعنى ابیات هشت هجایى[ سروده شده است و این شعر به پژوهشگران، از جمله بروکلمان، امکان داده است که ابیات از هم گسیخته در دیوان لغاتالترک را بازپردازى کنند.

حماسه ماناس، گرچه متعلق به ترکی قرقیزی است، اما برخى شخصیتهاى آن، از جمله خود ماناس، در حماسه هاى سایر اقوام ترکان نیز پدیدار میشوند؛ همانند آلپامش، اِدیگه باتِرِ (بهادُر)، قوبلاندى باتر، و شورا باتر. براى نمونه، در میان ازبکان دهگونه (روایت) از آلپامش وجود دارد، در میان قزاقها دوگونه، در میان قره قالپاقها یک گونه، که شمار ابیاتشان از 500 ،2 تا چهارده هزار متغیر است. داستان ماناس در نواحى آلتایى به صورت آلپ ماناش و در کتاب دده قورقوت به صورت قصه بسیار لطیف «بامسى بیرک» دیده میشود.(نکته جالب این است که افرادی از روی نادانی حماسه کهن دده قورقود را کتابی ساختگی و جعلی میخوانند)


مجسمه دده قورقود در ترکمنستان


مجسمه دده قورقود در آذربایجان

 


ماناس گرچه فقط به یک دوره و دودمان تعلق دارد، در عین حال، اکثر حماسه هاى قرقیزى را که زمانى مستقل بوده اند در خود جاى داده است، از آن جمله اند: ار کوکچو، ار توشتوک و بسیارى از قصه هاى عامیانه غیرمکتوب قرقیزى. تنها داستانهاى حماسى درجه دو، همانند جانش و بایش (با پیوند نزدیک به قصه ترکمنى ـ ازبکى یوسف و احمد)، قورمانبک، سارینجى، ارتابیلدى از تأثیر ماناس در امان مانده اند.


یاتاغان شمشیر افسانه ای ترکان


راویان ماناس یا ماناسچیها مجاز بودند و حتى تشویق میشدند که بر شمار ابیات این منظومه بیفزایند و تکملههایى براى آن فراهم کنند، مثلا راویانى از نسل دوم (مانند سمتى) و سوم (مانند سیتک). نقالان ماناس را با 000 ،250 بیت معرفى کردهاند، و ساغمباى (متوفى 1319ش) هم با آنان هم داستان است. در حالىکه سایاقباى که متأخرتر بوده (تولد ح 1312)، ماناس را با چهارصدهزار بیت عرضه کرده است. تحقیقات میدانى براى گردآورى این اثر آسان نبود. راتلف، در اواخر قرن سیزدهم/ نیمه دوم نوزدهم فقط حدود 500 ،12 بیت از ماناس را از زبان راویان گرد آورده است.

براى نقل و روایات ماناس دو مکتب اصلى وجود داشت : تىین شان از آنِ ساغمباى و ایسیقکول از آنِ سایاقباى. موضوع ماناس، تولد سحرآمیز قهرمان، کودکى شگفتی آور وى، و کوشش او در یگانه کردن قبایل قرقیز پس از پیروزى بر خویشاوندان ذکور مدعى فرمانروایى و دشمنانش است. همچنین، شرح لشکرکشیهاى او بهویژه بزرگترین لشکرکشىاش به دیار چین، بازگشت فاجعه بار او از این سفر که به مرگ او میانجامد، زنده شدن او و غیره. یکى از چهره هاى درخشان حماسه ماناس، برادرِ شیرى او، الممبت، چینىِ اسلام آوردهاى است که ماناس در لشکرکشى بزرگ به او اختیارات بسیار میدهد و حسادت قرقیزها را برمیانگیزد.



ماناس در جنگهاى خود از یارى چهارپایان سحرآمیز بهرهمند میشود، و این برپایه اعتقادات شمنى است. در این جنگها، چهل جنگاور، که قرقچورو خوانده میشوند، وى را همراهى مىکنند. راتلف و اغلب نقالان ماناس در قرن چهاردهم/ بیستم براى بیشتر این چهل تن نامهاى یکسانى ذکر کرده اند.

حماسه هاى مهم قزاقها/کازاخها عبارت اند از: آلپامش باتر، ادیگه باتر، ار کوکچا، ار ساین، ار تارغین، قَمْبَر باتر، قوبلاندى باتر، شورا باتر، قیز ژیبک، قوزى کورپوش، و بایان سولو (که رومئو و ژولیت ترکى بهشمار مىآید). آیمان شولپان و اوراق باتر نیز محصول روزگارىاند که نفوذ روسها در آسیاى میانه گسترش یافته بود.


اوغوز خاقان(اوغوز خان) پدر افسانه ای ترکان



مجسمه اوغوزخاقان در ترکمنستان




ازبکان، علاوه بر منظومه آلپامش (رجوع کنید به سطور گذشته)، منظومه حماسى عاشقانه یوسف و احمد را دارند که در آن با ترکمنان خوارزم شریکاند (بین ترکمنان با عنوان بوز اوغلان، یعنى جوان خاکسترى شهرت دارد)، و نیز حماسه داستان شیبکخان و منظومه هاى عاشقانه گون توغْمِش، شیرین و شکر، و غیره.


افسانه ارگنه قون(نوروز)


مراسم ارگنه قون توسط بانوان قزاقی


برجسته ترین حماسه قره قالپاقها قرق قیز (چهل دختران) است. این داستان هرچند متأثر از ادبیات جدید است، اما قهرمان اصلى آن، گولایم، نماینده زنان جنگاور آسیاى میانه کهن است. اَلّایار ]اللّهیار؟[، فرماندهِ دژِ سرکوپ قره قالپاقها، ناحیه میوئِلى (میوه زار) را به دختر میبخشد و او آنجا را آباد و پررونق میکند. پدر گولایم در جنگ با خان قلموق کشته میشود و دختر به یارى محبوبش، ارسلان، پهلوان خوارزمى، انتقام پدر را می گیرد.


حماسه کورشاد - شاهزاده گؤک تورک
قهرمان ترکان در جنگ با چینیان برای نجات ترکان اسیر در چنگ چینیان




حماسه کوراوغلى (دلاورى به نام روشن) در ]جمهورى[ آذربایجان، یعنى پهلوانى که پدرى نابینا داشت، آوازهاى گسترده دارد. قزاقها و ازبکها از داستان کوراوغلى با عنوان «چهل داستان از گوراوغلى» یاد میکنند که رنگ و بوى حماسى ندارد.


حماسه کوراوغلو



مجسمه کوراوغلو در ترکمنستان


در حماسه هاى قزاق و از آن طریق در حماسههاى قرقیزى، وجهه قهرمانىِ نوغاى، همانند آخاییان یونان در آثار هومر شاخص است. به طورى که ماناس نیز از نسل سارى نوغاى است که بیگمان با نوغاى تاریخى (متوفى 698/1299) که بر تاتارهاى اردوى زرین فرمان میراند، پیوند دارد.


حماسه اورال باتیر ترکان باشقیر



اورال خوانان




حماسه ی آی آتام


منابع:

C. Brockelmann, Altturkestanische Volkspoesie I, in Hirth Anniversary Volume, London 1923; iff; Manas. Kirgizskiy epos, "Velikiy Pokhod" tr. S. Lipkin, L. Pen'kovskiy, and M. Tarlovskiy, ed., U. Dzakishev, et al., Moscow 1946; C. Mullerus, Fragm. hist. Graec. IV. 1885; W. Radloff, Proben der Volkslitteratur der turkischen Stamme Sud-Siberiens, etc., St. Petersburg; A. Schiefner, Heldensagen der minussinschen Tataren. Rhythmisch bearbeitet, St. Petersburg 1859; N. U. Ulagashev, Altay Bucay. Oirotskiy narodniy epos. Novosibirsk 1941.

براى صورت کامل منابع رجوع کنید به

EI2, s.v. "Hamasa. IV: Central Asia".

/ آ. ت. هاتو، تلخیص از د. اسلام /


چندی از الهه های میتولوژی  ترکان باستان

 

 

 

آردینی اوخو
پنجشنبه 25 دی 1393
بؤلوملر :

اقوام ترک

0 گؤروش
یازار:‌ حسین

قومیت کشورهای مسکون جمعیت زبان دین
ترک‌های آناتولی
ترکیه، آلمان، الجزایر، عراق، بلغارستان، گرجستان، سوریه 70 M ترکی استانبولی مسلمان (سنی) و علوی
مردمان آذربایجانی جمهوری آذربایجان، ایران، عراق، ترکیه، روسیه، گرجستان 30 M ترکی آذربایجانی مسلمان (شیعه)
ازبک‌ها ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان 28,3 M ازبکی مسلمان (سنی)
قزاق‌ها قزاقستان، روسیه، چین، ازبکستان 13.8 M قزاقی مسلمان (سنی)
اویغورها چین (سین‌کیانگ), قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکیه 9 M اویغوری مسلمان (سنی)
ترکمن‌ها ترکمنستان، ایران، افغانستان, 8 M ترکمنی مسلمان (سنی)
تاتارها روسیه، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، لهستان، لیتوانی، فنلاند 7 M تاتاری مسلمان (سنی)
قرقیزها قرقیزستان، افغانستان، ازبکستان، چین، تاجیکستان 4,5 M قرقیزی مسلمان (سنی)
باشقیرها روسیه، ازبکستان، قزاقستان 2 M باشقیری مسلمان (سنی)
تاتارهای کریمه اوکراین(شبه جزیره کریمه), روسیه، ازبکستنان، ترکیه، رومانی 0.5 تا 2 M تاتاری کریمه مسلمان (سنی)
قشقایی‌ها ایران 1.7 M ترکی قشقایی مسلمان (شیعه)
چواش‌ها روسیه 1.7 M چوواشی مسیحیان ارتدوکس
قره‌قالپاق‌ها ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان 0.6 M قره‌قالپاقی مسلمان (سنی)
یاقوت‌ها روسیه 0.5 M یاکوتی مسیحیان ارتدوکس
قوموق‌ها روسیه 0.4 M قومیقی مسلمان (سنی)
قره‌چای‌ها و بالکارها روسیه، ترکیه 0.4 M کاراچایی-بالکاری مسلمان (سنی)
تووان‌ها روسیه 0.3 M تووانی بودایی
گاگائوزها مولداوی 0.2 M گاگائوزی مسیحیان ارتدوکس
کریمه‌های کاراتیس و کریمچاک‌ها لیختن‌اشتاین، لهستان، روسیه، ترکیه 0.2 M کارائیم و کریمچاک یهودیت

آردینی اوخو
یکشنبه 14 دی 1393
بؤلوملر :

نگاهی بر تاریخ ترك

0 گؤروش
یازار:‌ حسین

زبان و زبان تركی  

زبان به عنوان یكی از ابزارهای ارتباطی بین انسانها، و یكی از مهمترین عوامل شناخت هویت یك قوم محسوب می­شود كه در طول تاریخ از آن استفاده شده­است. مردم از نژاد و اقوام مختلف دارای اشتراكاتی هستند كه زبان یكی از عوامل مهم این اشتراكات می­آید. زبان تركی یكی از زبانهای زنده در دنیا هست  كه امروزه مركز اصلی آن در آسیای صغیر، آسیای مركزی، قفقازهمچنین  غرب و شمال غرب ایران یعنی  استانهای آذربایجانشرقی و غربی، اردبیل، زنجان، همدان، و قسمتهایی از مركزی و گیلان و همچنین  جمهوری آذربایجان  قرار دارد.

زبان بومی واصلی مردم ورزقان و خاروانا همان تركی است كه در آذربایجان مورد استفاده قرار می­گیرد. در مورد حضور این زبان در منطقه و آذربایجان بحثهای زیادی شده­است و در مورد خاستگاه اصلی آن و قدمت آن درآذربایجان نظریات فراوانی وجود دارد كه  در اینجا به طور خلاصه به بررسی آن می­پردازیم.

  تقسیم­بندی ساختاری زبانهای

دنیا و جایگاه زبان تركی 

در بین زبانشناسان زبانها به چند صورت تقسیم بندی شده­است. تقسیم بندی ساختاری و                        تقسیم­بندی جغرافیایی از مهمترین این تقسیم­بندی­ها می­باشد. در تقسیم بندی جغرافیایی، زبان تركی جزو زبانهای اورال– آلتاییك به حساب می­آید. در تقسیم­بندی ساختاری به چهار نوع زبان بر می­خوریم كه عبارت است از:

1- زبانهای قالبی: زبانهایی هستند كه وقتی مصدر (ریشه ) كلمات در قالبها و ابواب مختلف صرف میشود حروف اصلی كلمه­ی مصدر بدون آنكه حذف شود از همدیگر جدا میشوند. مانند زبان عربی كه وقتی  مصدر یك كلمه مثل"  فَعَلَ " را صرف می­كنیم به این صورت در می­آید:

  فاعل  ،   انفعال  ،  افتعال و ....

2 – زبانهای تحلیلی: زبانهای هستند كه در آن كلمات جدید بر اساس قبول پیشوند و پسوند ساخته می­شوند. و درصورتی كه مصدر فعل باشد دچار تغییر می­شوند. مثلاً : در زبان فارسی از مصدر سوختن كلماتی مانند سوزاندن ، سوزش و غیره ایجاد می­شود كه در این دو كلمه، ریشه­ی كلمه تغییر پیدا می­كند.

3 – زبانهای هجایی: زبانهایی هستند كه لغات جدید بر اساس تركیب هجاهای معنا دار و مستقل از هم و نحوه­ی تقدم و تأخر هجاها ساخته می­شوند مانند زباهای چینی،تبتی

4 – زبانهای التصاقی یا پیوندی: در این زبانها ریشه­ی كلمه ثابت هست و پسوندهایی به آن اضافه میشود مانند زبان تركی كه در آن مثلاً از مصدر" بیل " كلماتی مانند بیلمَك ، بیلی جی و غیره ساخته می­شود.

زبان تركی آنچنان كه در بالا مطرح شد از نظر ساختاری در زمره­ی زبانهای التصاقی یا همان پیوندی قرار دارد و به عقیده­ی بسیاری از زبانشناسان سوّمین زبان قانونمند و توانمند دنیا محسوب می­شود. برابر با تحقیقات و مستنداتی كه در كتب تاریخی ارایه شده­است تمام اقوام باستانی ساكن در غرب و شمال غرب ایران از جمله لولوبی، گوتی، سومری، عیلامی، و حتی مهاجمان اورارتویی و نیز ماننایی كه قومی پیشرفته بودند و حتی بسیاری از محققان بر این نظریه هم عقیده هستند كه مدنیت و فرهنگ آریایی حاصل تعامل و تقابل با ماننایی­ها هست، زبانشان در گروه زبانهای التصاقی قرار دارد.[1]نیز زبان ماننایی­ها ریشه­ی تركی داشته[2] واز روی نام بعضی از جاها می­شود پی برد كه به زبان عیلامی بسیار نزدیك بوده­است.[3]

 تركی ؛ زبان بومی یا زبان مهاجم

بعضی از نویسندگان و محققان بر این عقیده هستند كه زبان تركی در زمان سلجوقیان و با ورود تركان "اوغوز" به این سرزمین وارد شده­است. ازآن جمله عنایت الله رضا در كتاب "آذربایجان و اران" زبان مردم آذربایجان را "فارسی پهلوی" وگاهی آن را یكی از لهجه­های فارسی با عنوان"پهلوی آذری" معرفی می­كند.[4] احمد كسروی نیز معتقد هست كه زبان مردم آذربایجان آذری و لهجه ای از زبان ایرانی ( فارسی ) است. این دو نظریه از آنجایی كه زبان پهلوی یك زبان هندواروپایی هست و از نظر ساختاری در ردیف زبانهای تحلیلی قرار دارد و از آنجایی كه زبان تركی جزو زبانهای التصاقی بوده و از نظر ساختاری به كلی با زبان فارسی یا همان پهلوی فرق دارد ،مطرود به نظر می رسد .

"غیاث­الدین غیب الله­یف" از چهار جریان مهاجرت تركان (از آسیای میانه به سوی غرب )كه در تركیب قومی مردم آذربایجان نقش داشته­اند به ترتیب زیر سخن می­گوید:

1 – موج اقوام كاسی، ماننایی، مادی، كاسپی، آلبانی (هزاره­ی سوم پیش از میلاد)

2 – موج اقوام كیمر، اسكوتای، ساكا، سارماك، دوندار ( نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد )

3- موجی كه به اتحادیه قبایل هون مربوط بوده است ( خزرها، بلغارها، قارقارها،پچنق ها، آوارها )

4 – موجی كه با طوایف سلجوق – اوغوزها مربوط بود.[5]

دیاكونوف روسی كه در كتاب خود سعی كرده ماد ها را جز هند و اروپایی­ها قلمداد كند اعتقاد دارد:« زبان نواحی كنونی آذر بایجان و كردستان از قرن نهم تا هفتم قبل از میلاد غیر هند و اروپایی بود و ساكنان آن نقاط به زبانهای لولوبی و گوتی و مانند آن تكلم می­كردند و فقط شرق ماد یعنی ناحیه تهران كنونی و اصفهان  را كاملاً زبان ایرانی فرا گرفته بود.»[6] دیاكونوف به پیوستگی زبانهای مادی و عیلامی اشاره كرده و امكان خویشاوندی زبانهای عیلامی و تركی را قوی دانسته­است.[7] زبانشناس مشهور"ن . با . مار"هم بدون هیچ قید و شرطی زبان مادها را همان زبان عیلامی دانسته­است.[8] دیاكونف روسی با در نظر گرفتن شباهتی اندك آن را رد می­كند. پرفسور زهتابی با اشاره به موارد فوق مادها را از اعقاب گوتی­ها و لولوبی­ها و حتی كاسی­ها و عیلامی­ها و مانناها می­داند و معتقد هست كه زبان هند و اروپایی هنوز در آذربایجان و اقوام ماد تاثیر نگذاشته­بود.[9] هرودت مادها را از قبایل مختلفی معرفی می­كند و معتقد بوده دارای چند زبان بوده اند و اكثر طوایف التصاقی زبان بوده­اند.

در مورد مادها و اینكه این حكومت آیا هند و اروپایی بود یا نه؟! به این مطلب نیز می­توان اشاره كرد كه ماد و بعدها ماد خرد در زمان هخامنشی حكومتی مستقل و گاهی نیمه مستقل و خراجگذار هخامنشی بود و اگر آنها از نظر زبان و قومیت قرابتی باهم داشتند بایست به راحتی در دولت هخامنشی مستحیل میشدند. این قوم حتی در زمان یونانیان نیز مستقل ماندند.

اقوام هون دسته­ای از تركان هستند كه روزگاری بزرگترین امپراطوری­های آسیا و اروپا را شكل دادند و بسیاری از مورخان بر این عقیده هستند كه هونها نخستین گروه گرد آمده­ی تركان هستند كه موفق به تشكیل حكومت شده­اند، البته بعضی از مورخان ترك نیز این قضیه را رد كرده و معتقدند« قبل از هونها نیز دولتهای مقتدر و [ گاهی كوچك ] ترك حكومت می­كردند.» [10] آتیلا"بزرگترین و قدرتمند ترین پادشاه هونها بود.[11]

« مهاجرت تركان هون به آذربایجان و اسكان آنها در این سرزمین تأثیر اساسی در شكلگیری جریان قومی – زبانی مردم آذربایجان نهاده­است.»[12] مهاجرت و سكونت هونها درآذربایجان در قرن چهارم میلادی و در زمان حكومت آتیلا اتفاق افتاده است.[13]

تركان خزر نیز كه جزو اتحادیه­ی قبایل هونها بودند در دوران حكومت ساسانی وارد آذربایجان شدند[14] و نیز اسكان  آوارها  در آذربایجان از قرن ششم میلادی به مدت یك قرن ادامه داشت و نقش آنان در شكلگیری و تكوین زبان تركی با توجه به شرایط تاریخی انكار ناپذیر است.[15]

در مورد اوغوزها در صفحات بعدی بحث خواهدشد.

« در تركیب اهالی كهن آذربایجان عنصر قومی توروكی نیز وجود داشت و این نام  اتنونیم ( توؤرك – ترك )  سدههای متأخرتر است. نام طایفه­ی توروكی در منابع آشوری متعلق به سده 24 قبل از میلاد قید گردیده­است.»[16]

« به نوشته­ی"پامپولسكی"منابع آشوری طوایف مسكون در حوزه­ی دریاچه­ی اورمیه در قرن  14 قبل از میلاد را توروك نامیده­اند و متذكر می­شوند كه"پومپونیوس"مورخ و جغرافی­دان نیمه­ی نخست سده­ی اول میلادی نوشته­است: « تركان در اوایل سده­ی نخست میلادی و حتی پیش از آن در چراگاههای شروان و دشت میل زندگی كرده­اند.»[17]

"كریشمن"مورخ فرانسوی معتقد است: سومریان كه از منطقه در بند به سمت بین النحرین عبور كردهاند عده­ای از طوایف آنها در آذربایجان سكنی گزیده­اند.[18] شاخه­ای از اجداد باستانی اقوام ترك در حدود سالهای 5000 ( ق .م )از وطن خود واقع در آسیای مركزی حركت كرده و به آسیای مقدم آمده، سومریها را پدید آورده­اند وسومریان بر اساس تحقیقات به عمل آمده نه تنها التصاقی زبان بوده­اند بلكه می توان آن را حالت باستانی زبان تركی نام نهاد.

 تعداد زیادی از دانشمندان و مورخان، زبان سومری را نزدیك به زبان تركی گفته­اند. ازجمله این دانشمندان می­توان به"هومل"، دیاكونف و"الجاس سلیمان"اشاره كرد كه با مقایسه­ی چند واژه از زبان سومری با زبان تركی، هم ریشه بودن این دو زبان را محتمل دانسته اند.  الجاس سلیمان بیشترین واژه از تركی و سومری را باهم مقایسه كرده كه چند مورد از آنها را در زیر می­آوریم: 

        سومری                                          تركی                               معنای فارسی

1.     آدا                                                        آتا                                        پدر

2.     آما                                                        آنا                                        مادر

3.     تیر ( به معنای زندگی )                        تیریك ـ دیری                          زنده

4.     كیر ـ سیلیك                                       سیلیك قیز                             دختر باكره

5.     شوبا(سیپا)                                       چُوبان                                     چوپان

6.     اُوروق                               اوروق ( از فعل قورماق)[19]                     قلعه ، شهر

7.      رو             Ru                   اورو ـ قورماق                                    احداث

8.      تاق                                       تاخماق                                          نصب كردن

9.     قوشتوكا                                ائشتوقان ـ ائشیدن                          شنونده

10.    مئی                                       من                                                   من

11.   اُوزُوق                                    یُوزُوك ( سودا اُوزَن)                         مرغابی

12.   قولشه                                 گولوش                                                شاد     

محمد تقی زهتابی در كتاب خویش به مقایسه­ی همسانی و قرابت واحدهای لغوی زبانهای التصاقی منطقه در دوران باستان با زبانهای تركی معاصر پرداخته كه در ذیل به آن میپردازیم .

            كلمات             زبانهای باستانی                         تركی            معنایِ فارسی

1.     آنا ـ آما                    ایلامی ـ سومری                        آنا                       مادر

2.    اوش                         ماننایی  و سومری                     اوچ                      سه

3.   قایا                            ماننایی                                   قایا ( قَته)            تخته سنگ

4.    گؤك                          ایلامی و كاسی                        گؤی                     سبز

5.   خان                           ایلامی                                     خان                     خان

6.    آغار                           سومری                                   آغیر                    سنگین

7.   آششا                        سومری                                   آشاغی                 پایین

8.   قاش                          سومری                                   قوش                   پرنده

9.    قیشیق                     سومری                                   ائشیك              بیرون

10.  آتا ـ  آدا                  ایلامی ـ سومری                           آتا                      پدر   

اوغوز و فرزندان او

اوغوزها از اقوام ترك­زبان و از نسل شخصی به نام اوغوز بودند. از زندگی اوغوز كمتر كسی با خبر است و بیشتر بر اساس افسانه و داستان مواردی وجود دارد ولی تنها موردی كه میتوان به آن استناد كرد كتاب "جامع التواریخ"نوشته­ی"رشیدالدین فضل­الله" است. وی داستان تولد و زندگی وی را چنین نوشته­است:

« "قراخان ( پدر اوغوز ) و برادرانش " اورخان"، "كرخان"،"كزخان" همگی كافر بودند. قراخان قایم مقام پدرش بود چون اوغوز به دنیا آمد سه شبانه روز شیر نخورد و به این خاطر مادرش گریه و زاری میكرد تا اینكه در خواب دید كه آن پسر بچه به وی می­گوید: اگر خداپرست شوی من شیر تو را خواهم خورد! مادر مخفیانه خداپرستی كرد و بچه شیر مادرش را خورد. یكسال بعد كه كودك پاكیزه و خوب صورت بود، جهت نامگذاری وی، خویشان برای مشورت جمع شدند. بچه­ی یكساله به آواز آمد و گفت: نام مرا اوغوز نهید! حاضران متعجب شدند و نام وی را اوغوز گذاشتند.

اوغوز چون بزرگ شد پدرش از برادرزادگانش برای وی سه بار دختر انتخاب كرد ولی چون اوغوز شرط خداپرستی را پیش كشید دختر اورخان و دختر كرخان قبول نكردند و بالاخره چون دختر كزخان قبول كرد باهم ازدوج كردند . اوغوز معمولاً در شكار و سایر كارهایش جدا از پدر و عموهایش بود او پیوسته نام خدا(تانگری= تانری ) را بر زبان می­آورد تا اینكه پدر و عموهایش از این جریان ( خداپرستی اوغوز ) با خبر

شدند و با اوغوز جنگیدند و اوغوز پیروز شد.»[20]

اوغوز شش فرزند داشت بنامهای  "گون خان " ، "آی خان" ، "اولدوز خان" ،كه نوادگان این سه تن را كه دوازده قبیله بودند " بوز اُخ لار " یعنی تیر خاكستری و نیز "گوك خان ، "داغ خان" ، و "دنیزخان" كه نوادگان این سه تن را با دوازده قبیله "اوچ اوخ لار" میگفتند.

سلجوق از نوادگان اوغوز بود فرزندان وی اسراییل، میكاییل، موسی و یوسف بعد از مرگ پدر با ایل و تبارشان به شمال خراسان آمدند، اینان به دین یهود بودند كه بعد از آشنایی با سامانیان به دین اسلام مشرف شدند. اقوام سلجوقی در زمان سلطان مسعود غزنوی به سركردگی طغرل نوه­ی سلجوق از رود سیحون گذشته و شهرهای خراسان از جمله نیشابور را تصرف كردند و در سال 1037 م طغرل در این شهر اعلام استقلال كرد.

نقش سلجوقیان درتحوّلات زبان

 

 تركی

سلجوقیان و تركان اوغوز تأثیر زیادی در زبان تركی امروزی آذربایجان داشته­اند. ولی بعضی از نویسندگان و محققان در دادن نقش اساسی برای سلجوقیان و تركان اوغوز اغراق كرده اند. چرا كه سلجوقیان نه می­خواستند و نه می­توانستند كه به یك باره سرزمین پهناور آذربایجان و آسیای صغیر را ترك زبان كنند. این مسأله كه ورود تركان اوغوز مردم آذربایجان را ترك زبان كرده هرگز مورد قبول نیست. چرا كه تغییر فرهنگ زبان یك قوم  سالیان زیادی طول می­كشد و اگر اینطور باشد كه ورود سلجوقیان مردم آذربایجان را ترك زبان كرده پس بایستی خیلی از نقاط ایران عرب زبان می­شدند چرا كه نزدیك به پانصد سال قبل از ورود سلجوقیان، اعراب به ایران وارد شدند ودسته دسته از قبایل و طوایف مختلف از اقسا نقاط شبه جزیره عربستان به نقاط مختلف ایران مهاجرت كردند و حتی بعدها برای خود حكومت نیز تشكیل دادند از جمله روادیان كه اصلاً از عربهای یمنی بودند. زبان عربی هرچند تاثیر بسیار عمیقی در زبان فارسی گذاشت و كلمات بسیار زیادی از زبان عربی وارد زبان فارسی شد و حتی دانشمندان ایرانی بسیاری از كتب خود را به زبان عربی نوشتند. ولی زبان عربی هیچگاه جای زبان فارسی را در ایران نگرفت.

از طرفداران این نظریه؛ كه با ورود اوغوزها زبان تركی وارد آذربایجان شده می­توان پرسید با توجه به تایید این مسأله كه اقوام ترك اول وارد خراسان شده و از آنجا به نقاط دیگر ایران آمده­اند و حاكمیت خود را گسترش داده­اند و نیز سلجوق همراه فرزندانش سالها قبل از آغاز حكومت سلجوقی وارد خراسان شده و در آنجا سكونت داشته است. چگونه زبان تركی در خراسان گسترش نیافته است؟

از طرفی شاهان سلجوقی علاقه زیادی به زبان و ادبیات فارسی داشتند و حتی بعضی از آنها از جمله سلطان سنجر سلجوقی اصلاً تركی بلد نبود و زبان فارسی زبان رسمی دربار سلاطین سلجوقی بود و عربی زبان مذهبی و علمی و آموزشی آنها به حساب می آمد.

سلجوقیان هرگز قدرت اسكان اقوام اوغوز را در مناطق آذربایجان و آسیای صغیر نداشتند و نیز «سلجوقیان هرگز این همه جمعیت را با خود به همراه نداشتند كه بتوانند سَكنه­یِ همهی نواحی ترك­نشین ایران، قفقاز و تركیه را فراهم كنند و هرگز در تاریخ ایران كه نخستین میدان تاخت و تاز سلجوقیان بودهاست نشان نداده كه هیچ یك از پادشاهان سلجوقی بتوانند گروه بسیاری را با خود همراه كنندتا بتوانند سكنه­یِ این نواحی وسیع را تغییر دهند و با خود از این سوی ایران به یك سوی دیگر یعنی از خراسان و گرگان به نواحی غربی و شمال غرب ببرند.»[21] معتقدم به همین دلیل، كاملاً واضح است كه نظریات مختلف تعدادی از محققین از احمد كسروی گرفته تا عنایت الله رضا و سایر محقّقان ایرانی و خارجی مبنی بر تغییر زبان مردم آذربایجان به تركی از زمان ورود تركان سلجوقی كاملاً رد شده و منسوخ تلقّی می­شود ولی تغییر و تحوّل در زبان تركی به عنوان زبان بومی مردم آذربایجان نه تنها در تماس با تركان اُوغوز بلكه در تعامل وتقابل با زبان ارمنی، آریایی، تاتی، و عربی و حتی مغولی امری انكار ناپذیر است. همانطوری كه پیشتر اشاره شد تأثیرات زبان عربی در زبان فارسی كاملاً غیر قابل انكار است.

كلمه­ی بیشكك در آسیای مركزی و كلمات  بیشك و شاماما در زبان تركی دو كلمه­ی مغولی است، اوّلی به عنوان اسم بر روی یكی از روستاهای ایران و دوّمی اسم دختر است كه در منطقه­ی ورزقان مورد استفاده قرار می­گیرد.

  تأثیرات زبان فارسی بر زبان تركی

آذربایجان همواره جزو لاینفك ایران بوده و همواره در كنار برادران فارسی زبان ،كُرد ، لُر ،گیلكی و سایر اقوام وطوایف ایران اسلامی زندگی كرده­اند و زبان رسمی مردم ایران فارسی بوده و چون تمام مكاتبات دولتی در تمام نقاط ایران به این زبان بوده، لذا تاثیر زبان فارسی در زبان بومی سایر اقوام در ایران نه تنها تركها بلكه كُردها، لُرها وغیره نیز انكار ناپذیر هست همانطوری كه زبان تركی در جمهوری آذربایجان به دلیل قرابت با زبان روسی تحت تاثیر این زبان بوده است.

اگر تحقیق را دوباره بیشتر كنیم درمی­یابیم كه در نقاط غیر از آذربایجان مثلاً ساوه، قزوین، اراك، فراهان و شهرهای نزدیك به مركز ایران این تاثیر شدت بیشتری داشته است بطوری كه ترك زبانان  در استان مركزی در شمردن ده به ده اعداد اینگونه عمل می­كنند:

(اون ،  ایگیرمی ، اوتوز ، قیرخ ، الّلی ، آتمیش ، یئتمیش ، هشتاد ، نود ، صد )

تأثیر زبان فارسی در زبان تركی به اندازه­ای بوده كه نفوذ آن در قرنهای اخیر  موجب شده كه زبان تركی  از مركز ایران به سمت آذربایجان از بین برود بطوریكه امروزه در قزوین، قم[22]، استان مركزی، و شهرهای جنوبی  استان زنجان، زبان تركی ازبین رفته یا به حداقل رسیده است.

گاهی این تاثیر بر روی نام جاهای مختلف نیز مشاهده می­شود. مثلاً كلمه­ی قره­داغ كه بدون شك یك اسم تركی است در بعضی از كتب، سیاه­كوه معرفی می­شود. یا آجی­چای را تلخ رود می­گویند. این  به این دلیل هست كه چون بعضی اسامی برای فارسی زبانان قابل درك نیست لذا سعی می­كنند كه معادل فارسی آن را بكار ببرند. و نكته­ی مهم دیگری كه در تغییر و بكار بردن اسامی فارسی به جای تركی قابل تأمّل هست، سیاستهای نابخردانه­یِ رضاخان بود كه در آن سالها سعی داشت اسامی فارسی را جایگزین اسامی تركی كند.

كلمات فارسی در زمان حضور ساسانیان درآذربایجان، بیشتر وارد زبان تركی شده است و متاسفانه منابع تاریخی تركی زیادی در دوران پادشاهی این سلسله بخصوص در زمان اردشیر از بین رفته است.

باز به رسمی بودن زبان فارسی در ایران اشاره می­كنیم و به این دلیل مهم، اكثرنویسندگان و دانشمندان و ادبا و شعرای ترك زبان برای گفتن و نوشتن مطالب خود از زبان فارسی استفاده می­كنند و بعضی از محققان از جمله عنایت­الله رضا به این قضیه استدلال می­كنند. وبا استناد به این موضوع، عدم وجود زبان تركی در قبل از قرن پنجم و ورود تركان اوغوز را حدس می­زنند ولی این مسأله نمی­تواند قابل استناد باشد چرا كه امروزه شاعر بزرگی چون"شهریار تبریزی"از سر آمدان شعر فارسی در قرون معاصر هست.

"نظامی گنجوی"از شعرای برجسته در عرصه­ی زبان وادبیات فارسی بوده­­است. وی كه در نوشتن كتاب خویش از جمله"اسكندرنامه"از منابع تاریخی یونانی استفاده كرده چنین نوشته­است:

              « ز كـوه خـزر تا به دریای چیـن                 همـه ترك بـر تـرك بینـم زمیـن

                 اگرچه نشد ترك با روم خـویش                هـم از رومشان كینه ، از روس بیش

                به پیـكان تـركان ، این مـرحله                تـوان ریخـت بــر پای روس آبلـه 

سرانجام بعد از هفت جنگ، اسكندر به یاری تركان بر روسها پیروز شد و" نوشابه"را از اسارت نجات داد و او با"دوالی"زناشویی كرد.»[23]

امّا مسأله­یِ مهمّ دیگری كه قابل تأمّل و بررسی است. نوع نگارش و دلیل نگارش كتاب"لغتنامه­یِ فرس اسدی"است. این كتاب كه در قرن چهارم هجری توسط اسدی طوسی تهیه و نوشته شده­است دلیل تحریر كتابش را ناآشنایی شعرای ترك زبان با فارسی قلمداد می­كند چرا كه آنها در تنظیم قافیه و ردیف اشعار خود با مشكل مواجه بودند و به همین جهت اسدی لغات كتاب خویش را بر اساس حروف آخر كلمات تنظیم كرده­است.

"یاقوت حموی"كه در سال 626 ( ه . ق ) در گذشته، از "ابن مقفع" نقل می­كند: « ایشان را [ مردم آذربایجان را ] زبان مخصوصی است كه آذریه گویند و جز خودشان كس آن را نمیفهمد.»[24]

"ناصر خسرو"در سفرنامه­ی خود می­نویسد: « در تبریز"قطران"نام شاعری دیدم شعری نیك می­گفت اما زبان فارسی نیكو نمی­دانست.»[25] ناصر خسرو در مدتی كه در تبریز بوده زبان فارسی را به قطران یاد داده است.

در قرون اوّلیه­ی ورود اسلام"احمد ابن یعقوبی" در كتاب"البلدان"مردم شهرهای آذربایجان را آمیخته­ای از ایرانیان و بومیان قدیم معرفی می­كند.

"ابن­حوقل بغدادی"می­نویسد: «من ارمنیّه، ارّان و آذربایجان را یك اقلیم برشمردم.»[26]و نیز"بلعمی"می­نویسد:« به آذربایجان شد و این سرزمین همه به دست تركان بود.»[27]

خلاصه فرایند دگر گشت زبان مردم آذربایجان از چه تاریخی آغاز گردیده و در چه تاریخی به پایان رسیده بین دانشمندان اختلاف عمده وجوددارد. بسیاری از محققان معتقد هستند كه بومیان این سرزمین ترك زبان بوده و یا ریشه­یِ آن تركی بوده­است چرا كه اگر چنین نبود آمدن هونها و خزرها در دوران ساسانی و حتی آمدن اوغوزها و قپچاقها در دوره­ی بعد از اسلام به ویژه در روزگار سلجوقیان برای تغییر زبان این سرزمین كفایت نمی­كرد چرا كه تازه واردان اقلیّتی بیش نبودند و نمی­توانستند زبان خود را به این سرعت جایگزین زبان بومی كنند و تنها در این حالت امكان داشت كه تازه واردان با بومیان اشتراكاتی داشته باشند چرا كه نبود اشتراكات ساختاری بین زبان عربی با فارسی، هرچند در سده های اوّلیه جایگاه خوبی در ایران و بین مردم پیدا كرد ولی نتوانست دوام بیاورد و با تأثیرات فراوانی كه در زبان فارسی گذاشت و لغات فراوانی كه وارد زبان فارسی كرد، از ایران رخت بر بست.


آردینی اوخو
جمعه 28 آذر 1393
بؤلوملر :