زبان و زبان تركی
زبان به عنوان یكی از ابزارهای ارتباطی بین انسانها، و یكی از مهمترین عوامل شناخت هویت یك قوم محسوب میشود كه در طول تاریخ از آن استفاده شدهاست. مردم از نژاد و اقوام مختلف دارای اشتراكاتی هستند كه زبان یكی از عوامل مهم این اشتراكات میآید. زبان تركی یكی از زبانهای زنده در دنیا هست كه امروزه مركز اصلی آن در آسیای صغیر، آسیای مركزی، قفقازهمچنین غرب و شمال غرب ایران یعنی استانهای آذربایجانشرقی و غربی، اردبیل، زنجان، همدان، و قسمتهایی از مركزی و گیلان و همچنین جمهوری آذربایجان قرار دارد.
زبان بومی واصلی مردم ورزقان و خاروانا همان تركی است كه در آذربایجان مورد استفاده قرار میگیرد. در مورد حضور این زبان در منطقه و آذربایجان بحثهای زیادی شدهاست و در مورد خاستگاه اصلی آن و قدمت آن درآذربایجان نظریات فراوانی وجود دارد كه در اینجا به طور خلاصه به بررسی آن میپردازیم.
تقسیمبندی ساختاری زبانهای
دنیا و جایگاه زبان تركی
در بین زبانشناسان زبانها به چند صورت تقسیم بندی شدهاست. تقسیم بندی ساختاری و تقسیمبندی جغرافیایی از مهمترین این تقسیمبندیها میباشد. در تقسیم بندی جغرافیایی، زبان تركی جزو زبانهای اورال– آلتاییك به حساب میآید. در تقسیمبندی ساختاری به چهار نوع زبان بر میخوریم كه عبارت است از:
1- زبانهای قالبی: زبانهایی هستند كه وقتی مصدر (ریشه ) كلمات در قالبها و ابواب مختلف صرف میشود حروف اصلی كلمهی مصدر بدون آنكه حذف شود از همدیگر جدا میشوند. مانند زبان عربی كه وقتی مصدر یك كلمه مثل" فَعَلَ " را صرف میكنیم به این صورت در میآید:
فاعل ، انفعال ، افتعال و ....
2 – زبانهای تحلیلی: زبانهای هستند كه در آن كلمات جدید بر اساس قبول پیشوند و پسوند ساخته میشوند. و درصورتی كه مصدر فعل باشد دچار تغییر میشوند. مثلاً : در زبان فارسی از مصدر سوختن كلماتی مانند سوزاندن ، سوزش و غیره ایجاد میشود كه در این دو كلمه، ریشهی كلمه تغییر پیدا میكند.
3 – زبانهای هجایی: زبانهایی هستند كه لغات جدید بر اساس تركیب هجاهای معنا دار و مستقل از هم و نحوهی تقدم و تأخر هجاها ساخته میشوند مانند زباهای چینی،تبتی
4 – زبانهای التصاقی یا پیوندی: در این زبانها ریشهی كلمه ثابت هست و پسوندهایی به آن اضافه میشود مانند زبان تركی كه در آن مثلاً از مصدر" بیل " كلماتی مانند بیلمَك ، بیلی جی و غیره ساخته میشود.
زبان تركی آنچنان كه در بالا مطرح شد از نظر ساختاری در زمرهی زبانهای التصاقی یا همان پیوندی قرار دارد و به عقیدهی بسیاری از زبانشناسان سوّمین زبان قانونمند و توانمند دنیا محسوب میشود. برابر با تحقیقات و مستنداتی كه در كتب تاریخی ارایه شدهاست تمام اقوام باستانی ساكن در غرب و شمال غرب ایران از جمله لولوبی، گوتی، سومری، عیلامی، و حتی مهاجمان اورارتویی و نیز ماننایی كه قومی پیشرفته بودند و حتی بسیاری از محققان بر این نظریه هم عقیده هستند كه مدنیت و فرهنگ آریایی حاصل تعامل و تقابل با مانناییها هست، زبانشان در گروه زبانهای التصاقی قرار دارد.[1]نیز زبان مانناییها ریشهی تركی داشته[2] واز روی نام بعضی از جاها میشود پی برد كه به زبان عیلامی بسیار نزدیك بودهاست.[3]
تركی ؛ زبان بومی یا زبان مهاجم
بعضی از نویسندگان و محققان بر این عقیده هستند كه زبان تركی در زمان سلجوقیان و با ورود تركان "اوغوز" به این سرزمین وارد شدهاست. ازآن جمله عنایت الله رضا در كتاب "آذربایجان و اران" زبان مردم آذربایجان را "فارسی پهلوی" وگاهی آن را یكی از لهجههای فارسی با عنوان"پهلوی آذری" معرفی میكند.[4] احمد كسروی نیز معتقد هست كه زبان مردم آذربایجان آذری و لهجه ای از زبان ایرانی ( فارسی ) است. این دو نظریه از آنجایی كه زبان پهلوی یك زبان هندواروپایی هست و از نظر ساختاری در ردیف زبانهای تحلیلی قرار دارد و از آنجایی كه زبان تركی جزو زبانهای التصاقی بوده و از نظر ساختاری به كلی با زبان فارسی یا همان پهلوی فرق دارد ،مطرود به نظر می رسد .
"غیاثالدین غیب اللهیف" از چهار جریان مهاجرت تركان (از آسیای میانه به سوی غرب )كه در تركیب قومی مردم آذربایجان نقش داشتهاند به ترتیب زیر سخن میگوید:
1 – موج اقوام كاسی، ماننایی، مادی، كاسپی، آلبانی (هزارهی سوم پیش از میلاد)
2 – موج اقوام كیمر، اسكوتای، ساكا، سارماك، دوندار ( نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد )
3- موجی كه به اتحادیه قبایل هون مربوط بوده است ( خزرها، بلغارها، قارقارها،پچنق ها، آوارها )
4 – موجی كه با طوایف سلجوق – اوغوزها مربوط بود.[5]
دیاكونوف روسی كه در كتاب خود سعی كرده ماد ها را جز هند و اروپاییها قلمداد كند اعتقاد دارد:« زبان نواحی كنونی آذر بایجان و كردستان از قرن نهم تا هفتم قبل از میلاد غیر هند و اروپایی بود و ساكنان آن نقاط به زبانهای لولوبی و گوتی و مانند آن تكلم میكردند و فقط شرق ماد یعنی ناحیه تهران كنونی و اصفهان را كاملاً زبان ایرانی فرا گرفته بود.»[6] دیاكونوف به پیوستگی زبانهای مادی و عیلامی اشاره كرده و امكان خویشاوندی زبانهای عیلامی و تركی را قوی دانستهاست.[7] زبانشناس مشهور"ن . با . مار"هم بدون هیچ قید و شرطی زبان مادها را همان زبان عیلامی دانستهاست.[8] دیاكونف روسی با در نظر گرفتن شباهتی اندك آن را رد میكند. پرفسور زهتابی با اشاره به موارد فوق مادها را از اعقاب گوتیها و لولوبیها و حتی كاسیها و عیلامیها و مانناها میداند و معتقد هست كه زبان هند و اروپایی هنوز در آذربایجان و اقوام ماد تاثیر نگذاشتهبود.[9] هرودت مادها را از قبایل مختلفی معرفی میكند و معتقد بوده دارای چند زبان بوده اند و اكثر طوایف التصاقی زبان بودهاند.
در مورد مادها و اینكه این حكومت آیا هند و اروپایی بود یا نه؟! به این مطلب نیز میتوان اشاره كرد كه ماد و بعدها ماد خرد در زمان هخامنشی حكومتی مستقل و گاهی نیمه مستقل و خراجگذار هخامنشی بود و اگر آنها از نظر زبان و قومیت قرابتی باهم داشتند بایست به راحتی در دولت هخامنشی مستحیل میشدند. این قوم حتی در زمان یونانیان نیز مستقل ماندند.
اقوام هون دستهای از تركان هستند كه روزگاری بزرگترین امپراطوریهای آسیا و اروپا را شكل دادند و بسیاری از مورخان بر این عقیده هستند كه هونها نخستین گروه گرد آمدهی تركان هستند كه موفق به تشكیل حكومت شدهاند، البته بعضی از مورخان ترك نیز این قضیه را رد كرده و معتقدند« قبل از هونها نیز دولتهای مقتدر و [ گاهی كوچك ] ترك حكومت میكردند.» [10] آتیلا"بزرگترین و قدرتمند ترین پادشاه هونها بود.[11]
« مهاجرت تركان هون به آذربایجان و اسكان آنها در این سرزمین تأثیر اساسی در شكلگیری جریان قومی – زبانی مردم آذربایجان نهادهاست.»[12] مهاجرت و سكونت هونها درآذربایجان در قرن چهارم میلادی و در زمان حكومت آتیلا اتفاق افتاده است.[13]
تركان خزر نیز كه جزو اتحادیهی قبایل هونها بودند در دوران حكومت ساسانی وارد آذربایجان شدند[14] و نیز اسكان آوارها در آذربایجان از قرن ششم میلادی به مدت یك قرن ادامه داشت و نقش آنان در شكلگیری و تكوین زبان تركی با توجه به شرایط تاریخی انكار ناپذیر است.[15]
در مورد اوغوزها در صفحات بعدی بحث خواهدشد.
« در تركیب اهالی كهن آذربایجان عنصر قومی توروكی نیز وجود داشت و این نام اتنونیم ( توؤرك – ترك ) سدههای متأخرتر است. نام طایفهی توروكی در منابع آشوری متعلق به سده 24 قبل از میلاد قید گردیدهاست.»[16]
« به نوشتهی"پامپولسكی"منابع آشوری طوایف مسكون در حوزهی دریاچهی اورمیه در قرن 14 قبل از میلاد را توروك نامیدهاند و متذكر میشوند كه"پومپونیوس"مورخ و جغرافیدان نیمهی نخست سدهی اول میلادی نوشتهاست: « تركان در اوایل سدهی نخست میلادی و حتی پیش از آن در چراگاههای شروان و دشت میل زندگی كردهاند.»[17]
"كریشمن"مورخ فرانسوی معتقد است: سومریان كه از منطقه در بند به سمت بین النحرین عبور كردهاند عدهای از طوایف آنها در آذربایجان سكنی گزیدهاند.[18] شاخهای از اجداد باستانی اقوام ترك در حدود سالهای 5000 ( ق .م )از وطن خود واقع در آسیای مركزی حركت كرده و به آسیای مقدم آمده، سومریها را پدید آوردهاند وسومریان بر اساس تحقیقات به عمل آمده نه تنها التصاقی زبان بودهاند بلكه می توان آن را حالت باستانی زبان تركی نام نهاد.
تعداد زیادی از دانشمندان و مورخان، زبان سومری را نزدیك به زبان تركی گفتهاند. ازجمله این دانشمندان میتوان به"هومل"، دیاكونف و"الجاس سلیمان"اشاره كرد كه با مقایسهی چند واژه از زبان سومری با زبان تركی، هم ریشه بودن این دو زبان را محتمل دانسته اند. الجاس سلیمان بیشترین واژه از تركی و سومری را باهم مقایسه كرده كه چند مورد از آنها را در زیر میآوریم:
سومری تركی معنای فارسی
1. آدا آتا پدر
2. آما آنا مادر
3. تیر ( به معنای زندگی ) تیریك ـ دیری زنده
4. كیر ـ سیلیك سیلیك قیز دختر باكره
5. شوبا(سیپا) چُوبان چوپان
6. اُوروق اوروق ( از فعل قورماق)[19] قلعه ، شهر
7. رو Ru اورو ـ قورماق احداث
8. تاق تاخماق نصب كردن
9. قوشتوكا ائشتوقان ـ ائشیدن شنونده
10. مئی من من
11. اُوزُوق یُوزُوك ( سودا اُوزَن) مرغابی
12. قولشه گولوش شاد
محمد تقی زهتابی در كتاب خویش به مقایسهی همسانی و قرابت واحدهای لغوی زبانهای التصاقی منطقه در دوران باستان با زبانهای تركی معاصر پرداخته كه در ذیل به آن میپردازیم .
كلمات زبانهای باستانی تركی معنایِ فارسی
1. آنا ـ آما ایلامی ـ سومری آنا مادر
2. اوش ماننایی و سومری اوچ سه
3. قایا ماننایی قایا ( قَته) تخته سنگ
4. گؤك ایلامی و كاسی گؤی سبز
5. خان ایلامی خان خان
6. آغار سومری آغیر سنگین
7. آششا سومری آشاغی پایین
8. قاش سومری قوش پرنده
9. قیشیق سومری ائشیك بیرون
10. آتا ـ آدا ایلامی ـ سومری آتا پدر
اوغوز و فرزندان او
اوغوزها از اقوام تركزبان و از نسل شخصی به نام اوغوز بودند. از زندگی اوغوز كمتر كسی با خبر است و بیشتر بر اساس افسانه و داستان مواردی وجود دارد ولی تنها موردی كه میتوان به آن استناد كرد كتاب "جامع التواریخ"نوشتهی"رشیدالدین فضلالله" است. وی داستان تولد و زندگی وی را چنین نوشتهاست:
« "قراخان ( پدر اوغوز ) و برادرانش " اورخان"، "كرخان"،"كزخان" همگی كافر بودند. قراخان قایم مقام پدرش بود چون اوغوز به دنیا آمد سه شبانه روز شیر نخورد و به این خاطر مادرش گریه و زاری میكرد تا اینكه در خواب دید كه آن پسر بچه به وی میگوید: اگر خداپرست شوی من شیر تو را خواهم خورد! مادر مخفیانه خداپرستی كرد و بچه شیر مادرش را خورد. یكسال بعد كه كودك پاكیزه و خوب صورت بود، جهت نامگذاری وی، خویشان برای مشورت جمع شدند. بچهی یكساله به آواز آمد و گفت: نام مرا اوغوز نهید! حاضران متعجب شدند و نام وی را اوغوز گذاشتند.
اوغوز چون بزرگ شد پدرش از برادرزادگانش برای وی سه بار دختر انتخاب كرد ولی چون اوغوز شرط خداپرستی را پیش كشید دختر اورخان و دختر كرخان قبول نكردند و بالاخره چون دختر كزخان قبول كرد باهم ازدوج كردند . اوغوز معمولاً در شكار و سایر كارهایش جدا از پدر و عموهایش بود او پیوسته نام خدا(تانگری= تانری ) را بر زبان میآورد تا اینكه پدر و عموهایش از این جریان ( خداپرستی اوغوز ) با خبر
شدند و با اوغوز جنگیدند و اوغوز پیروز شد.»[20]
اوغوز شش فرزند داشت بنامهای "گون خان " ، "آی خان" ، "اولدوز خان" ،كه نوادگان این سه تن را كه دوازده قبیله بودند " بوز اُخ لار " یعنی تیر خاكستری و نیز "گوك خان ، "داغ خان" ، و "دنیزخان" كه نوادگان این سه تن را با دوازده قبیله "اوچ اوخ لار" میگفتند.
سلجوق از نوادگان اوغوز بود فرزندان وی اسراییل، میكاییل، موسی و یوسف بعد از مرگ پدر با ایل و تبارشان به شمال خراسان آمدند، اینان به دین یهود بودند كه بعد از آشنایی با سامانیان به دین اسلام مشرف شدند. اقوام سلجوقی در زمان سلطان مسعود غزنوی به سركردگی طغرل نوهی سلجوق از رود سیحون گذشته و شهرهای خراسان از جمله نیشابور را تصرف كردند و در سال 1037 م طغرل در این شهر اعلام استقلال كرد.
نقش سلجوقیان درتحوّلات زبان
تركی
سلجوقیان و تركان اوغوز تأثیر زیادی در زبان تركی امروزی آذربایجان داشتهاند. ولی بعضی از نویسندگان و محققان در دادن نقش اساسی برای سلجوقیان و تركان اوغوز اغراق كرده اند. چرا كه سلجوقیان نه میخواستند و نه میتوانستند كه به یك باره سرزمین پهناور آذربایجان و آسیای صغیر را ترك زبان كنند. این مسأله كه ورود تركان اوغوز مردم آذربایجان را ترك زبان كرده هرگز مورد قبول نیست. چرا كه تغییر فرهنگ زبان یك قوم سالیان زیادی طول میكشد و اگر اینطور باشد كه ورود سلجوقیان مردم آذربایجان را ترك زبان كرده پس بایستی خیلی از نقاط ایران عرب زبان میشدند چرا كه نزدیك به پانصد سال قبل از ورود سلجوقیان، اعراب به ایران وارد شدند ودسته دسته از قبایل و طوایف مختلف از اقسا نقاط شبه جزیره عربستان به نقاط مختلف ایران مهاجرت كردند و حتی بعدها برای خود حكومت نیز تشكیل دادند از جمله روادیان كه اصلاً از عربهای یمنی بودند. زبان عربی هرچند تاثیر بسیار عمیقی در زبان فارسی گذاشت و كلمات بسیار زیادی از زبان عربی وارد زبان فارسی شد و حتی دانشمندان ایرانی بسیاری از كتب خود را به زبان عربی نوشتند. ولی زبان عربی هیچگاه جای زبان فارسی را در ایران نگرفت.
از طرفداران این نظریه؛ كه با ورود اوغوزها زبان تركی وارد آذربایجان شده میتوان پرسید با توجه به تایید این مسأله كه اقوام ترك اول وارد خراسان شده و از آنجا به نقاط دیگر ایران آمدهاند و حاكمیت خود را گسترش دادهاند و نیز سلجوق همراه فرزندانش سالها قبل از آغاز حكومت سلجوقی وارد خراسان شده و در آنجا سكونت داشته است. چگونه زبان تركی در خراسان گسترش نیافته است؟
از طرفی شاهان سلجوقی علاقه زیادی به زبان و ادبیات فارسی داشتند و حتی بعضی از آنها از جمله سلطان سنجر سلجوقی اصلاً تركی بلد نبود و زبان فارسی زبان رسمی دربار سلاطین سلجوقی بود و عربی زبان مذهبی و علمی و آموزشی آنها به حساب می آمد.
سلجوقیان هرگز قدرت اسكان اقوام اوغوز را در مناطق آذربایجان و آسیای صغیر نداشتند و نیز «سلجوقیان هرگز این همه جمعیت را با خود به همراه نداشتند كه بتوانند سَكنهیِ همهی نواحی تركنشین ایران، قفقاز و تركیه را فراهم كنند و هرگز در تاریخ ایران كه نخستین میدان تاخت و تاز سلجوقیان بودهاست نشان نداده كه هیچ یك از پادشاهان سلجوقی بتوانند گروه بسیاری را با خود همراه كنندتا بتوانند سكنهیِ این نواحی وسیع را تغییر دهند و با خود از این سوی ایران به یك سوی دیگر یعنی از خراسان و گرگان به نواحی غربی و شمال غرب ببرند.»[21] معتقدم به همین دلیل، كاملاً واضح است كه نظریات مختلف تعدادی از محققین از احمد كسروی گرفته تا عنایت الله رضا و سایر محقّقان ایرانی و خارجی مبنی بر تغییر زبان مردم آذربایجان به تركی از زمان ورود تركان سلجوقی كاملاً رد شده و منسوخ تلقّی میشود ولی تغییر و تحوّل در زبان تركی به عنوان زبان بومی مردم آذربایجان نه تنها در تماس با تركان اُوغوز بلكه در تعامل وتقابل با زبان ارمنی، آریایی، تاتی، و عربی و حتی مغولی امری انكار ناپذیر است. همانطوری كه پیشتر اشاره شد تأثیرات زبان عربی در زبان فارسی كاملاً غیر قابل انكار است.
كلمهی بیشكك در آسیای مركزی و كلمات بیشك و شاماما در زبان تركی دو كلمهی مغولی است، اوّلی به عنوان اسم بر روی یكی از روستاهای ایران و دوّمی اسم دختر است كه در منطقهی ورزقان مورد استفاده قرار میگیرد.
تأثیرات زبان فارسی بر زبان تركی
آذربایجان همواره جزو لاینفك ایران بوده و همواره در كنار برادران فارسی زبان ،كُرد ، لُر ،گیلكی و سایر اقوام وطوایف ایران اسلامی زندگی كردهاند و زبان رسمی مردم ایران فارسی بوده و چون تمام مكاتبات دولتی در تمام نقاط ایران به این زبان بوده، لذا تاثیر زبان فارسی در زبان بومی سایر اقوام در ایران نه تنها تركها بلكه كُردها، لُرها وغیره نیز انكار ناپذیر هست همانطوری كه زبان تركی در جمهوری آذربایجان به دلیل قرابت با زبان روسی تحت تاثیر این زبان بوده است.
اگر تحقیق را دوباره بیشتر كنیم درمییابیم كه در نقاط غیر از آذربایجان مثلاً ساوه، قزوین، اراك، فراهان و شهرهای نزدیك به مركز ایران این تاثیر شدت بیشتری داشته است بطوری كه ترك زبانان در استان مركزی در شمردن ده به ده اعداد اینگونه عمل میكنند:
(اون ، ایگیرمی ، اوتوز ، قیرخ ، الّلی ، آتمیش ، یئتمیش ، هشتاد ، نود ، صد )
تأثیر زبان فارسی در زبان تركی به اندازهای بوده كه نفوذ آن در قرنهای اخیر موجب شده كه زبان تركی از مركز ایران به سمت آذربایجان از بین برود بطوریكه امروزه در قزوین، قم[22]، استان مركزی، و شهرهای جنوبی استان زنجان، زبان تركی ازبین رفته یا به حداقل رسیده است.
گاهی این تاثیر بر روی نام جاهای مختلف نیز مشاهده میشود. مثلاً كلمهی قرهداغ كه بدون شك یك اسم تركی است در بعضی از كتب، سیاهكوه معرفی میشود. یا آجیچای را تلخ رود میگویند. این به این دلیل هست كه چون بعضی اسامی برای فارسی زبانان قابل درك نیست لذا سعی میكنند كه معادل فارسی آن را بكار ببرند. و نكتهی مهم دیگری كه در تغییر و بكار بردن اسامی فارسی به جای تركی قابل تأمّل هست، سیاستهای نابخردانهیِ رضاخان بود كه در آن سالها سعی داشت اسامی فارسی را جایگزین اسامی تركی كند.
كلمات فارسی در زمان حضور ساسانیان درآذربایجان، بیشتر وارد زبان تركی شده است و متاسفانه منابع تاریخی تركی زیادی در دوران پادشاهی این سلسله بخصوص در زمان اردشیر از بین رفته است.
باز به رسمی بودن زبان فارسی در ایران اشاره میكنیم و به این دلیل مهم، اكثرنویسندگان و دانشمندان و ادبا و شعرای ترك زبان برای گفتن و نوشتن مطالب خود از زبان فارسی استفاده میكنند و بعضی از محققان از جمله عنایتالله رضا به این قضیه استدلال میكنند. وبا استناد به این موضوع، عدم وجود زبان تركی در قبل از قرن پنجم و ورود تركان اوغوز را حدس میزنند ولی این مسأله نمیتواند قابل استناد باشد چرا كه امروزه شاعر بزرگی چون"شهریار تبریزی"از سر آمدان شعر فارسی در قرون معاصر هست.
"نظامی گنجوی"از شعرای برجسته در عرصهی زبان وادبیات فارسی بودهاست. وی كه در نوشتن كتاب خویش از جمله"اسكندرنامه"از منابع تاریخی یونانی استفاده كرده چنین نوشتهاست:
« ز كـوه خـزر تا به دریای چیـن همـه ترك بـر تـرك بینـم زمیـن
اگرچه نشد ترك با روم خـویش هـم از رومشان كینه ، از روس بیش
به پیـكان تـركان ، این مـرحله تـوان ریخـت بــر پای روس آبلـه
سرانجام بعد از هفت جنگ، اسكندر به یاری تركان بر روسها پیروز شد و" نوشابه"را از اسارت نجات داد و او با"دوالی"زناشویی كرد.»[23]
امّا مسألهیِ مهمّ دیگری كه قابل تأمّل و بررسی است. نوع نگارش و دلیل نگارش كتاب"لغتنامهیِ فرس اسدی"است. این كتاب كه در قرن چهارم هجری توسط اسدی طوسی تهیه و نوشته شدهاست دلیل تحریر كتابش را ناآشنایی شعرای ترك زبان با فارسی قلمداد میكند چرا كه آنها در تنظیم قافیه و ردیف اشعار خود با مشكل مواجه بودند و به همین جهت اسدی لغات كتاب خویش را بر اساس حروف آخر كلمات تنظیم كردهاست.
"یاقوت حموی"كه در سال 626 ( ه . ق ) در گذشته، از "ابن مقفع" نقل میكند: « ایشان را [ مردم آذربایجان را ] زبان مخصوصی است كه آذریه گویند و جز خودشان كس آن را نمیفهمد.»[24]
"ناصر خسرو"در سفرنامهی خود مینویسد: « در تبریز"قطران"نام شاعری دیدم شعری نیك میگفت اما زبان فارسی نیكو نمیدانست.»[25] ناصر خسرو در مدتی كه در تبریز بوده زبان فارسی را به قطران یاد داده است.
در قرون اوّلیهی ورود اسلام"احمد ابن یعقوبی" در كتاب"البلدان"مردم شهرهای آذربایجان را آمیختهای از ایرانیان و بومیان قدیم معرفی میكند.
"ابنحوقل بغدادی"مینویسد: «من ارمنیّه، ارّان و آذربایجان را یك اقلیم برشمردم.»[26]و نیز"بلعمی"مینویسد:« به آذربایجان شد و این سرزمین همه به دست تركان بود.»[27]
خلاصه فرایند دگر گشت زبان مردم آذربایجان از چه تاریخی آغاز گردیده و در چه تاریخی به پایان رسیده بین دانشمندان اختلاف عمده وجوددارد. بسیاری از محققان معتقد هستند كه بومیان این سرزمین ترك زبان بوده و یا ریشهیِ آن تركی بودهاست چرا كه اگر چنین نبود آمدن هونها و خزرها در دوران ساسانی و حتی آمدن اوغوزها و قپچاقها در دورهی بعد از اسلام به ویژه در روزگار سلجوقیان برای تغییر زبان این سرزمین كفایت نمیكرد چرا كه تازه واردان اقلیّتی بیش نبودند و نمیتوانستند زبان خود را به این سرعت جایگزین زبان بومی كنند و تنها در این حالت امكان داشت كه تازه واردان با بومیان اشتراكاتی داشته باشند چرا كه نبود اشتراكات ساختاری بین زبان عربی با فارسی، هرچند در سده های اوّلیه جایگاه خوبی در ایران و بین مردم پیدا كرد ولی نتوانست دوام بیاورد و با تأثیرات فراوانی كه در زبان فارسی گذاشت و لغات فراوانی كه وارد زبان فارسی كرد، از ایران رخت بر بست.
Tarix boyu Türk dilin əlifbasi
برای نگارش زبانهای تركی در طول تاریخ الفباهای مختلف بكار گرفته شدهاست. خط میخی ، الفبای اورخون ، الفبای اویغور ، الفبای عربی , الفبای عبری (تركان یهودی كارائیم و خزر)، الفبای لاتین و الفبای سیریلیك اما هم اكنون اكثر زبانهای تركی از الفبای لاتین استفاده میكنند یا در حال تغییر خط رسمی خود به لاتین هستند. قابل ذكر اینكه بعد از ظهور دین مبین اسلام به علت گرایش سریع تركان به دین اسلام و به احترام خط قرآن و به علت دشواری نگارش خطوط فوق خطوط تركی باستان اعم از اویغور و اورخون و عبری" تركها خط اشان را به عربی تغییر دادند. ولی جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق و دیگر كشورهای ترك از خط تركی لاتین كه هم آسان و هم به روز است استفاده میكنند.
1- الفبای میخی اولین الفبای جهان محسوب میشود كه توسط "سومر"ها (Sumerlәr) یا "تركان باستان" اختراع شد.
2- الفبای اورخون كه توسط "گؤك تورك"ها (GökTürklәr) یا "تركان آسمانی" ایجاد شده است.
3- الفبای اویغور كه توسط "اویغور"ها (Uyğurlar) یا "تركان شرقی" بوجود آمده است.
4- الفبای عربی تركی
5- الفبای لاتین تركی
خط میخی (سومری=تركی باستان)
الفبای اورخون (گؤك تورك=تركان آسمانی)
سنگ نوشته ای به الفبای اورخون (گؤك تورك=تركان آسمانی)
نامه ای نوشته شده با الفبای اورخون (گؤك تورك=تركان آسمانی)
الفبای اویغور
بیر اوشاغام، آنام ســـن ســــن(من یك بچه ام و مادرم تویی)
خسته اولسام، داوام سن سن(اگر مریض بشوم،دارویم تو هستی)
آغاج اولسام،هاوام ســــن سن(درخت باشم،هوا ونفسم تویی)
اورك ائــــویم سنســـیز تــــالان(خانه دلم بدون تو ویرانه هست)
آنا یوردوم، آذربایجان(سرزمین مادری ام ،آذربایجان)
جئیران اولسام ، سن داغیمسان(اگر آهو باشم،تو كوه منی)
بولبول اولسام،سن باغیمســــان(اگر بلبل باشم،تو باغ منی)
سونبول اولسام،تورپاغیمـــــسان(اگر گندم باشو،تو خاك منی)
ســــرین سولار،سندن آخـــــان(ای جاییكه چشمه های سرد از تو روان میشود)
آنا یوردوم آذربایجان(سرزمین مادری ام،آذربایجان)
آغ بـــــــولوتلار، یور قانیندی(ابرهای سفید،لحاف و روانداز تو است)
مـــــرد اوغوللار قوربانیـندی(فرزندان مرد وعیار قربان تو است)
یول گورسدن ، قورآنینـــدی(و قرآنی كه راه را نشان میدهد)
دوشمن لری ، درده سالان(ای كسیكه دشمنان را به درد می اندازی)
آنا یوردوم آذربایجان(سرزمین مادری ام،آذربایجان)
من آرازام ، ســن خزرسن(من آراز هستم(ارس)،تو خزر هستی)
آغیزلاردا، چوخ گـــــزرسـن(در زبانها وحرفها همیشه می گردی)
هر آفت دن ، بر حذر سـن(از هر آفتی،به دور هستی)
قار-یاغیشلار ، سنه یاغان(بارانها و برفها ،برای تو می بارد)
آنا یوردوم ، آذربایجان(سرزمین مادری ام،آذربایجان)
قول-قانادیم ، هوسیم سن(بال وپرم،هوسم توئی)
یورولمایان ، نفسیم ســـن(نفس خستگی ناپذیرمن)
من اوره یم ، قفسیم سن(من دل هستم وتو قفسم)
منه دایاق ، كومــك دوران(برمن تكیه داده ای و كمك منی)
آنا یوردوم ، آذربایجان(سرزمین مادری ام،آذربایجان)
من قوش اولسام ، سن پریم سن(اگر من پرنده باشم توبال من هستی)
زرگـــــر اولسام ، ســـن زریم سن(اگر طلا فورش باشم،طلای منی)
عاشیق اولسام ، دیل بریم ســـن(اگر عاشق باشم،دلبرم تو هستی)
عاشیق لری ، ســــای سیز اولان(آنكه عاشق هایش بیشمار هست)
آنا یوردوم ، آذربایجان(سرزمین مادری ام،آذربایجان)
گوزَللــــــرین ، گوزَلی ســـن(زیبای زیباترین هایی)
داد لی-دوزلـــو مزه لی سن(با مزه و با نمك و شیرینی)
شاعیرین شعر ، غزلی سن(غزل و شعر شاعرانی)
آدین سنـین ، دیلــــده قالان(ای كه اسمت در زبانها می ماند)