زرتشت

طبق اسناد موجود و روایات، زرتشت پیامبر در ۶۴۰ سال قبل از میلاد (۲۶۴۸ سال پیش) در آذربایجان تولد یافت و هنگامی که به ۳۰ سالگی رسید، زادگاه خود را ترک گفته و به کوهی رفت. در این کوه بود که او از خرد خویش برخوردار شد و درآن ۱۰ سال، از تنهایی خسته نشد تا این که دلش دگرگون شد. در این باره ذکریای قزوینی می‌نویسد: « زردشت از شیز (شهری در کنار دریاچه چیچست ارومیه) به ساوالان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد» .

مولف ناشناخته «هفت کشور»، مضمون بالا را به این صورت آورده‌است: «زردشت حکیم از آذربایجان بود و در کوه ساوالان که کوهی مشهور باشد پانزده سال مجاور شد، زند و پازند بساخت و دعوت آغاز کرد».

 «ویلیامز جکسن» مولف کتاب «زردشت پیامبر ایران باستان» در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «ساوالان همان کوهی است که به گمان من آن را باید با کوه دو مصاحب مقدس مذکور در اوستا که در آن جا زردشت با اهورا مزدا راز و نیاز کرده یکی دانست».

 شادروان «ابراهیم پور داوود» جایگاه ساوالان را برای زردشتیان همانند کوه تور برای یهودیان می‌داند که در آن جا ده فرمان بر حضرت موسی نازل شد.

مطابق کتابهای پهلوی دینکرد و زادسپرم  همپرسگی نخست زرتشت با اهورامزدا در کنار رود دائیتی (موردی چای شهرستان مراغه) یعنی کنار رودخانه زادگاهی وی صورت گرفته است. دومین همپرسگی زرتشت با خدایان در اینجا در کوه هوگر (ساوالان) و اسیند (حرم) با ایزد وهومن (ائیریامن، ایزد دارو و درمان) صورت گرفته بود. از آنجاییکه مطابق روایات زرتشتی عهد اسلامی کوه سبلان محل نازل شدن اوستا بر زرتشت به شمار میرفته است می توان تصور کرد که عنوان سلطان سبلان در اساس در درجه اول به ایزد وهومن (بهمن، ائیریامن، ایزد دارو و درمان، خضر) و در درجه دوم به زرتشت (سپیتاک بردیه پسر سپیتمه) و پدرش سپیتمه جمشید اختصاص داشته است.

زرتشت بعد از سال ها عبادت و ریاضت کشی در ساوالان، زادگاه خویش را ترک گفته و به بلخ عزیمت کرد (در واقع این جابجایی محل حکمرانی توسط پدر زن او کورش /فریدون/فرشوشتر صورت گرفت تا از پیش قوم خود مغان که نامشان در نام دشت مغان زنده مانده است، به دور باشد).

 

ساوالان

 کلمه  ساوالان که از دو کلمه ساو(باج) و آلان (گیرنده) تشکیل شده است، باج گیرنده می باشد. همچنین کلمه "ساو" به معنی وحی نیز به کار برده شده است که در اینصورت "ساوالان"  به معنی "وحی گیرنده" نیز می باشد و  وجه تسمیه ی آن بعلت عزلت، عبادت و بعثت پیامبر باستان حضرت زرتشت در بلندترین نقطه ی این کوه عظیم است. و در برخی نوشته ها معنی ساوالان را گیرنده آب ( سوالان) یا گیرنده صدا عنوان کرده اند. در منابع فارسی ساوالان با نام سبلان شناخته می شود که آن را از باران بزرگی به نام سبل می دانند.

در لغت نامه دهخدا در مورد سبلان این چنین نوشته است: سولان، و آن کوهی باشد نزدیک اردبیل. کوهی است عظیم و بلند در حوالی اردبیل و بشرافت مشهور و بسیاری از اهل الله در آن کوه عبادت گزیده و ریاضت کشیده اند

کوه آتشفشانی ساوالان در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸درجه و ۱۷دقیقه شمالی قرار گرفته‌است. رشته کوه سبلان از دره قره سو در شمال غرب اردبیل و در جهت شرقی و غربی بطول 60 کیلومتر و عرض 45 کیلو متر تا کوه قوشا داغ اهر ادامه می یابد ، سطحی که بوسیله آن در آذربایجان اشغال شده است حدود 6000 کیلو متر مربع می باشد و در دامنه های خود  سه شهر زیبا یعنی سراب، اردبیل و مشگین شهر و بیش از ۱۰۰۰ آبادی را جای داده است. از نظر زمین شناسی ساوالان دو مرحله آتشفشان عمده داشته است. فعالیت قدیمی از ( ائوسن) شروع گردیده ولی آنچه که کوه سبلان را بوجود آورده در مرحله دوم (پلیوسن – کوارتنر) شروع به فعالیت نموده و تا عصر بعد از آخرین یخبندان هم ادامه داشته است. گدازه های آتشفشان ساوالان مساحتی معادل 1200 کیلومتر مربع را اشغال نموده‌اند. در کوه سبلان، محل هایی دیده میشود که برف دایمی و یخچال جاودانه دارند و علت آن بارندگی به نسبت زیاد و ارتفاع نقاط است. حدود برفهای دایمی سبلان از 4000 متر تا 4100 متر دامنه شمالی است که آثار یخچال قدیمی نیز در این حدود به خوبی دیده می شود.

          می‌گویند روزی که برف‌های ساوالان آب شود، قیامت در خواهد گرفت.

                 

  بلندترین قله سبلان با ارتفاع 4811 متر "سلطان ساوالان" نام دارد و دومین قله آن را "حرم داغ " می گویند که‌‌‌ نوکی تیز و غیرقابل صعود دارد ، قله سوم که‌‌ ارتفاع آن نسبت به سلطان ساوالان و حرم داغ کمتر است،  کسری نام دارد که در زیر به توصیف هر یک می پردازیم. (تصویر گرفته شده از سمت مشکین شهر می باشد و از سمت چپ به ترتیب قلل سلطان ِ حرم داغ  و کسری قرار گرفته اند). 

 

قلل ساوالان

سلطان: قله اصلی یا آتشفشان ساوالان که یکی از زیباترین قلل آتشفشانی ایران و جهان که به آن لقب  «سلطان» داده اند بلندترین نقطه آذربایجان (۴۸۱۱ متر) و پس از دماوند، بلندترین قله ایران است.

                  

قله سلطان به شکل مخروط زیبایی است و حدود پنج کیلومتر مربع مساحت دارد.  دهانه آتشفشان خاموش آن در جنوب شرقی قله و در داخل این دهانه دریاچه­ای با محیط بیضی شکل به اقطار 145 و 80  و عمق تقریبی 40 متر وجود دارد. آب دریاچه 25 متر پایین تر از لبه های مخروط آتشفشانی است و در ردیف دریاچه های آتشفشانی محسوب می شود  که از لحاظ علم دریاچه شناسی یا لیمونولوژی درجهان بی نظیراست.   

                 

 آب آن به استثنای اواسط تیر ماه تا اوایل شهریور در تمام فصول سال یخ بسته و منجمد است و درجه حرارت آن از درجه حرارت محیط تبعیت می کند و آب ان تنها از طریق ریزش برف و ذوب آن تامین می شود. آب آن آبی مایل به سبز و زلال که از نظر شیمیائی جز آبهای سولفاته کلسیک و سدیک بسیار سبک و غنی از سیلیس است.  مشهوراست که قبر زرتشت پیامبردرکناراین دریاچه وزیریکی ازتخته سنگ ها قرار دارد.

سنگ معروف محراب داشی (سنگ محراب) در قسمت شمالی قله سلطان  و در مسیر جبهه ی اصلی یعنی شمال شرقی واقع است که در کتاب معجم البلدان به قبور حضرت حامد (گائوماته زرتشت) و حضرت هود پیامبر(سپیتمه جمشید) در زیر این سنگ اشاره شده است.  گویند سنگ محراب  محل عبادت زرتشت بوده است .

                    

حرم داغ: دومین ناحیه مرتفع ساوالان بعد از سلطان، ستیغ بزرگی است که به نام حرم داغ یا سبلان کوچک شناخته می شود.

 حرم داغ شامل سه قله می باشد ، بلندترین آن حرم 1 با ارتفاع 4587 متر و دیگر قلل آن از سمت حرم 1 به ترتیب حرم 2 و حرم 3 نامیده می شوند. به خاطر سختی مسیر حرم 3 در قله حرم 3 صندوقچه ای نصب شده است که کوهنوردان صعود کننده اسم و گزارش برنامه خود را در آن می نویسند.

کسری: سومین قله مرتفع ساوالان کسری یا آقام داغ با ارتفاع  4577 متر می باشد.

                   

قارتال

در جبهه غربی قله سلطان و در کنار جانپناه، سنگی به شکل عقاب به نام قارتال (در ترکی آذربایجانی به معنی عقاب) قراردارد که در طول زمان به نماد سبلان تبدیل شده‌است.این قطعه سنگ به شکل عقابی است که نشسته و سر را به جانب شرق چرخانده است.

                                

قداست ساوالان

می‌گویند یکی از نشانه‌های تقدس ساوالان سوگند به آن است، نام ساوالان هنوز یکی از مهمترین سوگندهای ساکنان اطراف کوه و عشایر کوچنده شاهسون به شمار می‌آید. سوگند را به عنوان «سولطان ساوالان» یاد می‌کنند چرا که کوه بدین نام شناخته می‌شود . اهالی باور دارند که وقتی نام ساوالان برده می‌شود به ویژه وقتی به آن سوگند یاد می‌کنند، مار از شکارش دست می‌کشد.

آقای سیدعلی طاهری در کتاب سراب از دیدگاه جغرافیایی می نویسد: "از نقطه نظر مذهبی و تاریخی باستان شناسان معتقدند کوه ساوالان چون طور سینا جزو رشته کوه های مقدس است. برای اینکه زرتشت پیامبر در آن کوه ملهم گشته و به مقام پیامبری معبوث گردیده است و به مثابه طور زرتشت تلقی می گردد لذا این رشته کوه قبل از اسلام از دیدگاه امت زرتشت جنبه مقدسی یافته و پرستشگاه مردم باستان ایران زمین بوده و مخصوصا آتشفشان بودن آن کمک شایان توجهی به این امر نموده است.

دکتر محمد میرشکرایی در مقاله «ساوالان، کوه بزرگ و مقدس‌ترین کوه ایران» می‌نویسد : تا چند دهه پیش، بسیاری از مردم کوهپایه نشین ساوالان با نیت زیارت راهی کوه می‌شدند و وقتی باز می‌گشتند، خویشان و همسایگان و آشنایان به دیدنشان می‌رفتند و زیارت قبولی می‌گفتند و گاهی هدیه‌ای هم برای زایر از زیارت کوه آمده می‌بردند. رسم رفتن به دیدار کسانی که از سفرهای زیارتی بر می‌گردند در همه مناطق ایران معمول بوده‌است و هنوز هم رواج دارد. وجود این رسم در مورد راهیان ساوالان، بیانگر این است که ساوالان در فرهنگ مردم محل با همه معنای کلمه، یک زیارتگاه است.

نقل ساعدی در کتاب «خیاو» هم نشان از همین معنا دارد که می‌گوید چوپانان به کسانی که راهی بالای کوه هستند سفارش می‌کنند که پاک باشند و دریاچه را آلوده نکنند.

 ساوالان کوهی که از بهشت آمده‌است : مردم منطقه بر این باورند که ساوالان یکی از هفت کوه بهشت است. در این باره روایتی دارند که: روزی روزگاری در جایی که امروز ساوالان قرار گرفته‌است، شهری بود با مردمانی متجاوز و آلوده به گناه. خداوند برای آنها پیامبری فرستاد تا هدایتشان کند. اما آنها همچنان نافرمانی کردند. پس خداوند از فرشتگانش خواست که یکی از کوه‌های بهشت را روی شهر مردمان گناهگار قرار دهند. از میان کوه‌های بهشت، تنها ساوالان داوطلب این کار شد. یکی از فرشتگان، ساوالان را بر بال‌های خویش قرار داد و به زمین آورد و در هنگامی که پیامبر با پیروانش برای عبادت از شهر خارج شده بودند، کوه را روی شهر قرار داد.

میرشکرایی معتقد است: «این قصه با ساختاری کم و بیش همانند در تمام منطقه اطراف ساوالان روایت می‌شود. بنابر یکی از روایت‌ها، مردمانی که در این شهر زندگی می‌کردند از قوم لوت بودند و فرشته‌ای که کوه را بر بال خود به زمین آورد «جبرئیل» بود. در این روایت رد پای تغییرات دوره اسلامی به روشنی پیداست.«  

 از جمله شواهد و منابع تاریخ که به کوه ساوالان و نیز صعودهای زیارتی به این کوه اشاره داد می توان به منابع زیر اشاره کرد:
    ۱ ـ بر اساس نوشته ای از هانری ماسه در کتاب «معتقدات و آداب ایرانی» آمده است: «ایرانیان، کوه ساوالان در آذربایجان را بسیار گرامی می دارند. می گویند در سیلگاه پر از برفی که در قله این کوه هست بدن انسانی به چشم می خورد که همیشه به حالت یخ بسته است ولی به طور کامل نگاهداری شده است. بجز یکی از دندان ها و قسمتی از ریشش.

                  

  ۲ - در کتاب آثار البلاد و الخبار والعباد ذکریا بن محمد بن محمود المکمونی القزوینی آمده است: زرتشت از آذربایجان بود و چندی از مردم کناره گرفت و در کوه سبلان به سر برد و از آنجا کتابی آورد.
    ۳ ـ در کتاب تاریخی دیگری آمده است: سبلان (سولان) و آن کوهی عظیم و بلند در حوالی اردبیل و به شرافت مشهور و بسیاری از اهل الله در آن کوه عبادت گزیده و ریاضت کشیده اند.
    ۴ ـ درکتاب معجم البلدان به ارتفاع ۴۸۱۲ متری سبلان، وضع آتشفشانی آن و نیز به قبور حضرت حامد و حضرت هود پیامبر در زیر سنگ محراب اشاره شده است.

 ۵ ـ در تاج العروس فی شرح القاموس زبیدی آمده است: کوه سبلان از معالم صالحان و اماکن متبرکه و مزارات است و سبلان لقب عده ای از محدثان از آن جمله سالم و ابراهیم بن زیاد، خالدبن عبدالله و خالد بن دهقان است.

 ۶ ـ خاقانی شیروانی در ۵۹۵ هجری قمری، حدود ۸۰۰ سال پیش خود به قله سبلان صعود کرده و شعر او که در آن از حضرت موسی و نیز حضرت خضر نام برده شده سندی بر صعود او به سبلان است.
این باور ها و اعتقادات سبب شده که همه ساله عده کثیری از ایلات و عشایر و روستاییان اطراف ساوالان جهت شکرگزاری از موهبت های الهی و زیارت دریاچه تا قله صعود کنند. از نظر مردم منطقه بخصوص ایلات، «ساوالان» تنها یک منطقه ییلاقی نیست، بلکه نشانه مردانگی، قهرمانی، سربلندی و پناهگاه مظلومان و یاور دردمندان است. ایلات و عشایر همواره با ساوالان درد دل می کنند و از آن استمداد می طلبند و با احترام و عزت به او «سلطان ساوالان» لقب می دهند و خود و ساوالان را یکی می دانند. شعرهایی که از زمان های دور و سینه به سینه نقل شده دلیل قاطعی بر عظمت و جایگاه ساوالان در زندگی ایلات و عشایر منطقه دارد. از آن جمله: ساوالان سلطانیمدی سلطانیمدی، جانیمدی شانلی آدی دونیادا منیم آدیم سانیمدی. (ساوالان سلطان من است) (سلطان من و جان من است) (نام پرآوازه او در جهان اعتبار و افتخار من است) آثار و شواهد باقی مانده از دوران های تاریخی بخصوص آثار باقی مانده از دوران پیش از مادها، بخصوص دوره اورارتورها در این منطقه و نیز آثار موجود در اطراف سنگ محراب ساوالان دلیل قاطعی بر صعودهای زیارتی به کوه ساوالان در دوران های تاریخی است.

 افسانه ها  و حکایتها

می گویند بر چکاد بلند سبلان ، هر سپیده دم بانک خروسی با سر زدن سپیده به گوش می رسد و همزمان با آن سه چشمه کوچک آشکار می شود ، یکی زعفرانی رنگ، یکی شیری رنگ و دیگری به رنگ آب. اولی از شربت شیرین تر، دومی از شیر گواراتر و سومی از اشک زلال تر . اما این چشمه ها جز به چشم پاکان نمی آیند.

می گویند در ساحل دریاچه ، حضرت سلیمان ، جام یاقوت بزرگی را با زنجیر بسته است . این جام را اگر خوب نگاه کنی در کف دریاچه می بینی و اگر دلی پاک و اعتقادی کامل داشته باشی جام به سطح آب می آید و می توانی از آن آب زندگی بنوشی و کسانی را که طمع در ربودن آن کنند با خود به قعر دریاچه می کشاند.

می‌گویند هنگام باز شدن یخ‌ها، گرداب عظیمی دردریاچه پدید می‌آید که هر آنچه را در آن وجود دارد به ژرفای تاریک و ناپیدایدریاچه می‌کشاند. مردم روایتی دارند از درویشی که عصایش در این گرداب می‌افتد و سال‌ها بعد آن را در کربلا در دست کسی می‌بیند. او می‌گوید که عصا را از آب فرات گرفته‌است. درویش نشان مهری در زیر آن را می‌دهد و عصایش را می‌گیرد. این قصه به صورت‌های مختلف در سایر نقاط ایران درباره جریان آب‌های زیرزمینی نیز وجود دارد. اما در اینجا نکته قابل توجه، تقدس هر دو مکان دریاچه سبلان و شهر کربلاست.

در ایران " حرم" به معنای مکان زیارتی است، بنابراین، نام حرم به خودی خود نشان از تقدس و حرمت دارد. درافسانه ها آمده است که حرم داغ مرد را به خود راه نمی دهد و از بالای بلندی به ته دره پرتابش می کند، حتی زنان باردار به سبب این که شاید فرزند پسر در شکم داشته باشند نباید به آن نزدیک شوند وگفته میشود که تنها زنان اگر جراتش را داشته باشند میتوانند از آن بالا روند.

می‌گویند در ستیغ حرم، زیارتگاهی است و در آن چراغی هست که همیشه روشن است. اما برای این که چراغ را ببینی باید دلی پاک داشته باشی.

حکایت کنند که ساوالان محل پیکار قهرمانانی همچون بابک با تهاجمات عباسیان بوده و بنا به قولی اسب بابک بعد از دستگیری بابک خود را به یکی از آبگیرهای سبلان انداخته و خودش را غرق کرده، به همین سبب چند آبگیر به نام "آت گولی" در سبلان وجود دارد.

می‌گویند در جناغ حرم سنگ ‌نبشته‌ای از دوره بابک وجود دارد که روی آن نوشته ‌است: «به اندازه شن‌ها و سنگ‌های ساوالان در این جا از سپاهیان خلیفه کشتیم».

جمعه 15 اسفند 1393
بؤلوملر :